English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9013 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
seascape U منظره هوایی دریا
seascapes U منظره هوایی دریا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
waterscape U منظره اب دریا
sea piece U نقاشی منظره دریا
bird's eye U منظره هوایی
jettisoned mine U مین گذاری هوایی تعجیلی در دریا
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
neap tide U کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity U نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
holding anchorage U لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
scene U منظره
perspectives U منظره
view U منظره
scenes U منظره
perspective U منظره
viewing U منظره
viewed U منظره
views U منظره
scenery U منظره
view U منظره
field of view U منظره
spectacle U منظره
spectacles U منظره
vision U منظره
visions U منظره
panoramas U منظره
panorama U منظره
pictured U منظره
prospects U منظره
picture U منظره
pictures U منظره
picturing U منظره
prospect U منظره
viewless U بی منظره
prospected U منظره
gig lamps U منظره
prospecting U منظره
landscapes U منظره طبیعی
landscaping U منظره طبیعی
landscaping U دورنما منظره
sight U نظر منظره
outside view U منظره خارجی
objecting U موضوع منظره
sights U نظر منظره
sightliness U منظره دار
landscape painting U منظره سازی
to sight land U دیدن منظره
exploded view U منظره بریده
landscapes U دورنما منظره
landscaped U منظره طبیعی
indirect objects U موضوع منظره
object U موضوع منظره
objected U موضوع منظره
objects U موضوع منظره
seascape U منظره دریایی
seascapes U منظره دریایی
direct objects U موضوع منظره
landscape paiting U منظره سازی
landscaped U دورنما منظره
landscape U منظره طبیعی
landscape U دورنما منظره
nocturne U نقاشی از منظره شب
nocturnes U نقاشی از منظره شب
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
blurring U منظره مه الود لک کردن
blurs U منظره مه الود لک کردن
blurred U منظره مه الود لک کردن
blur U منظره مه الود لک کردن
sight U منظره دستگاه سایت
picturesque U بدیع خوش منظره
panoramic view U منظره پهنه نما
foreground U منظره جلو عکس
moonscape U منظره سطح ماه
outlook U منظره چشم داشت
scenograph U منظره نقاشی شده
sights U منظره دستگاه سایت
panorama U منظره باز ووسیع
panoramas U منظره باز ووسیع
shot U منظره فیلمبرداری شده
shots U منظره فیلمبرداری شده
he wondered at the sight U ازدیدن ان منظره تعجب کرد
grainer U نقاش منظره ها و پردههای نمایش
She was fascinated by the view. U غرق تماشای منظره بود
The sight sent cold shiners down my back . U آن منظره تمام بدنم رالرزاند
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
prose idyl U شرح منظره یا رویدادی اززندگی به نثر
phantasmagorias U منظره خیالی وعجیب وغریب ومجلل
spectaculars U منظره دیدنی نمایش غیر عادی
spectacular U منظره دیدنی نمایش غیر عادی
phantasmagoria U منظره خیالی وعجیب وغریب ومجلل
exploded view U منظره شکافته شده مدل بریده
panoramic U دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
vista U منظره مشهود از مسافت دور چشم انداز
vistas U منظره مشهود از مسافت دور چشم انداز
program music U موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
air defense action area U منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
chalk number U شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
chalk commander U فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
air position U موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
holm U دریا
bree U دریا
benthos U ته دریا
acajou U دریا
saltwater U اب دریا
cuttle bone U کف دریا
seabed U کف دریا
sea bed U کف دریا
overboard U در دریا
at sea U در دریا
asea U به دریا
asea U در دریا
d.j.'s locker U ته دریا
flooded U رو د دریا
mere U دریا
cuttlebone U کف دریا
floods U رو د دریا
meerschaum U کف دریا
flood U رو د دریا
on the sea U دریا
sea foam U کف دریا
main U دریا
meerscham U کف دریا
lough U اب دریا
sea froth U کف دریا
sepiolite U کف دریا
merest U دریا
high water line U خط مد دریا
the wave U دریا
channeling U دریا
channelled U دریا
channels U دریا
sea foam U کف آب دریا
the deep U دریا
waterscape U اب دریا
sea U دریا
the blue U دریا
high water U مد دریا
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com